داستان زندگی من

داستان زندگی دوران متاهلی من و محمد

دلم گرفته

1400/6/18 3:16
نویسنده : خودم
226 بازدید
اشتراک گذاری

دلم خیلی گرفته

خیلی تنهام

یکسال و 16 روز گذشت از زمانی که خونه و زندگیم را ول کردم و اومدم شهر خودمان

هیچکس به روی خودش نمیاره

هیچکس چیزی نمیگه

نه خانواده محمد نه خانواده خودم

خیلی خسته ام از زندگی واقعا ، حس سربار بودن برای خانواده ام را ندارم، دلم برای محمد تنگ نمیشه ، دلم تنهایی میخواهد ، دلم میخواهد زود شب بشه و تنها باشم

دلم برای دخترم میسوزه ، من مادر خوبی براش نیستم ،

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)